🕊️

برای یلدا

تمام مدت خط چشم کشیدن جلو آینه با بغض داشتم به این فکر میکردم که: نیکا، مهسا، حدیث، سارینا، یلدا و خیلی از دوستهای دیگه‌مون امشب نیستن که ساعت ها جلو آینه وایستن و به سایه‌های قرمز و سبز پشت پلک‌شون اهمیت بدن، لباسهای خوشگل بپوشن و با خانواده‌هاشون باشن... فکر کردم به این که دیگه محسن و مجیدرضا و مهرشاد و خیلی از برادرهامون نیستن که آواز بخونن و برقصن و فال بگیرن. که باشن، بگن و بخندن... امشب نبودن خیلی ها پررنگ تر از همیشه حس میشه! شب بیشتر از همیشه کش میاد ولی نه با لذت مثل سالهای قبل، با حسرت و عزا و غم.. خدایا صدامونو بشنو یه امشب که همه باهم و تنهاییم بی‌تو! تو رو به بزرگیت قسم کاری کن سال بعد وقتی یلدا می‌رسه به یاد عزیزامون تو خیابون شمع روشن کنیم و ببینیم که ریخته شدن خون‌‌شون بی‌ثمر نبوده!

🕊️ | چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ 7:42 PM

هر چه فهمیده تر غمگین تر

تو این شرایط گاهی فقط میشینم و میگم ای کاش یه بچه ی هفت هشت ساله ی نفهم بودم که حتی خوندن و نوشتن هم درست بلد نیست و به جای اخبار فقط باب اسفنجی نگاه می‌کنه و هیچی غیر از دنیای کوچیک خودش براش اهمیت نداره... ولی چه کنم که حتی هفت هشت ساله بودن هم تو ایران به معنی گیر کردن تو یه دنیای رنگی رنگی بی دغدغه نیست!

🕊️ | چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ 12:21 AM

«انقلابی را میتوانید دستگیر کنید اما انقلاب را نه»

🕊️ | پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ 12:28 PM

محسن شکاری قهرمان نبود

با قهرمان ساختن از محسن شکاری موافق نیستم. هر چه باشد او مرتکب جرم شده بود! به شخصی آسیب رسانده و باید طبق جرم انجام شده مجازات میشد. اما اعدام؟ خودتان -و از خودتان منظورم شما طرفداران نظام است- هم میدانید که حقش نبود. اما این رژیم دنبال آدمهای بی‌کس است -آنهایی که کفیل ندارند_ تا با جرم های ناچیز اعدام شوند و معترضان بترسند از قدرت نداشته‌ی ج.ا تا دوباره پروپاگاندا راه بیندازد و همان سناریوهای همیشگی‌. حتی احساس میکنم آدمهایی مانند محسن تنابنده هم با قهرمان خطاب کردن محسن شکاری قصد دارند بگویند قهرمانان این انقلاب مجرمانند! وگرنه چه علتی دارد سکوت های‌شان در چند ماه اخیر و لب گشودن ناگهانی‌‌شان در مخمصه‌ای که هر دو طرف مقصرند؟ نسل ۵۷ باید اعتراف کنند که خواستاران این انقلاب از هوشی برخوردارند که آنها نبودند چرا که دنیا را سیاه و سفید نمی‌بینند و حتی برای کسانی که در راه این انقلاب فدا شدند هم عنوان قهرمانی نمی‌گذارد. چرا که همیشه نیت اهمیت ندارد و خود فعل است که مهم می‌شود چیزی که شما ۵۷ای ها هرگز درک نکردید و بعد انقلاب به شکنجه‌گران‌تان هم پاداش دادید و تا هفت نسل‌شان را حمایت کردید و بهشان اجازه‌ی غارت و چپاول دادید. آهسته و پیوسته اشتباهات این مسیر اصلاح می‌شوند تا روز موعود که انقلابمان خالص و بی نقص جلوه کند طوری که جهانیان انگشت به دهن بمانند از قدرت جوانان غیور ایران! زنده باد خاک وطن! زنده باد ایران!

🕊️ | یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ 7:32 PM

از مردم بهترون

می‌گفت ما برای مردم کار میکنیم انگار که خود از مردم نبود! خواستم به او بگویم اگر خودتان را از مردم می‌دانستید حالا وضع ایران‌مان این نبود؛ که اگر آقای فلانی همانطور که برای پسر خودش کار پیدا کرد دست پسر غریبه‌ای را هم آنجا بند میکرد انقدر جوان بیکار نداشتیم و هزاران اما و اگر دیگر. ولی زبانم را نگه داشتم و کلماتم را قورت دادم چرا که یادم آمد او از همان آدمهایی‌ست که پول می‌گیرند تا این حرف ها را بزند؛ تا بگوید دولت nام دولتی مردمی‌ست. همان‌هایی که به وقتش با آهنگ ای ایران قر می‌دهند و بعد اسلحه به دست می‌گیرند تا جان جوانان ایران را بگیرند. زبانم را گاز گرفتم چون او هم از آن ها بود. از آن هایی که هر روز بهشان لعنت فرستادم!

🕊️ | چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ 3:8 PM

تفاوت ها

انتظار ندارم تفاوت میان انسان‌ها را درک کنید. شما میخواهید برای همه‌ی ما یک نسخه‌ی یکسان بپیچید. برابری به این معنا نیست که خانه‌ها را با سقف‌های یک متری بسازیم چرا که میانگین قد مردم یک متر است! برابری یعنی با توجه به تفاوت های جنسی، نژادی و زبانی برای همگان موقعیت یکسان برای رشد و پیشرفت و زندگی ایجاد شود! این چیزیست که شما نمی‌فهمید!

🕊️ | چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ 3:2 PM

برای من تو ما ایران

دو ماه پیش وقتی شروین میخواند «برای قرص‌های اعصاب و بی‌خوابی» برایم جمله‌ای بود مثل «برای ولیعصر و درخت‌های فرسوده» چون هیچوقت به ولیعصر نرفته بودم ولی برای آن هم فریاد می‌کشیدم... اما حالا که به لطف قرص‌های اعصاب، بی‌خیالی‌ای مصنوعی در رگهایم جاریست و توان اشک ریختن را از دست داده‌ام و شب‌ها تا صبح از خواب دیدن -چه رویا و چه کابوس- خبری نیست میفهمم که دو ماه پیش برای چه فریاد کشیده بودم. آن موقع میگفتم نیمی از این «برای» ها را من درک نکرده‌ام پس چرا می‌خوانم؟ ولی حالا این را نمیپرسم چون میدانم اگر فریاد نکشیم طولی نمی‌کشد که تک‌تک کوچه‌های کشورمان ولیعصر شوند و در حسرت تکرار قاب‌های زیبای زندگی‌مان تا صبح اشک‌بریزیم و نخوابیم!

🕊️ | سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ 2:34 PM

۷۷امین روز

آرام تر شده‌ام، شاید صبورتر. دست از فکر کردن و نوشتن راجع به انقلاب برنداشته‌ام اما به زندگی خودم و اوضاع آشفته‌اش بیشتر اهمیت می‌دهم. کاری نیست که از دستم بر بیاید و انجامش ندهم و به کارهایی که از دستم برنمی‌آید کمتر فکر میکنم. روزی انقلاب به خیابان های ما هم سرخواهد زد و آن روز که دور نیست در کنار مردمم خواهم بود ولی حالا باید کنار کتابهایم بمانم. از بحث و دعوا دوری میکنم که شبیه به اخلاق همیشگی‌ام نیست. آری از خودم دور شده‌ام تا به آرامش نزدیک‌تر بمانم. با خود مدام تکرار میکنم که ۷۷ روز شده است و هر آن کس که نفهمیده پس از این هم نخواهد فهمید. قطعاً صلاحش در نفهم ماندن است. رها کردم این قشر بی‌جهتِ خاکستریِ ترسو را. فرسوده نشدن اعصابم مهم‌تر است چرا که برای روزهای سخت‌تر پیش‌رو نیازش دارم... امیدوارم آرام و امن باشید عزیزان!

🕊️ | پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ 12:27 PM

آخه بلاگفا هم؟؟؟

برای من پیغام اومده از طرف گوگل که بلاگفا ممکنه در حال دزدی اطلاعات باشه! برای شما هم اومده این پیام؟

🕊️ | سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ 7:23 PM

حسن بیان مجوی ز ما دل‌شکستگان

از کاسه‌ی شکسته نخیزد صدا درست

🕊️ | دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ 3:34 PM

چی به شما چهل پنجاه ساله ها می‌دن که فقط دنبال از بین بردن امید ما جوون‌ها هستین؟ حالا چون جوونی خودتونو این حکومت ازتون گرفت ما هم باید فلاکت بکشیم؟ تأسف می‌خورم به این که پدرانمون شمایید...

🕊️ | شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ 6:17 PM

نام ایران لیاقت میخواهد که شما ندارید

جالب است که می‌گویید تیم ملی ایران است؛ از برد ایران شاد باش! چرا فکر میکنید هر چه که اسم زیبای ایران را دارد اهل این خاک ارزشمند است و لایق احترام؟ مگر آنهایی که در مقابل‌شان ایستاده‌ایم اسم خودشان را جمهوری اسلامی ایران نگذاشته‌اند؟ پس باید به احترام نام ایران سکوت کنیم و سازش؟ ما در حال جنگ هستیم تا نگذاریم این آدم های ننگین نام ایران را لکه دار کنند. چه تیم ملی باشد و چه جمهوری اسلامی.

🕊️ | شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ 12:3 AM

پاییزی که نمی‌گذرد

سال ها بعد وقتی که ما خزان شدیم و نسل نو بهار از ما خواهند پرسید «پاییز خود را چگونه گذراندی؟» و ما خواهیم گفت «زمان نمی‌گذشت وقتی به جای بارش باران از آسمان، از زمین خون میبارید و جای شنیدن خش خش برگ ها صدای فریاد در گوش میپچید و در خیابان دست‌یار گرفته بودیم نه برای ابراز عشق، برای رزم! نمی‌گویم ما پاییز را گذراندیم چون پاییز از ما گذر کرد...»

🕊️ | جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ 11:52 PM

بیغ‌ها بی‌غم‌ها

حقیقت این است که ما نه از برد شما خوشحال هستیم و نه از باختن شما. ما توانایی شادی کردن را نداریم! برعکس بعضی حرام لقمه که نه وطن میفهمند و نه هموطن. ما دلهایی خونین داریم و جوانانی در خون غلتیده. غم و خشم در رگهای‌مان جاری‌ست. شما هم بالا و پایین بپرید تا صدای جرینگ جرینگ سکه‌ها را همه‌ی جهان بشنوند تا ذات کثیف شما را ببینند...

🕊️ | جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ 5:10 PM

بار ببندید که وقت رفتن است

قدرت اگر ماندنی بود به شما نمی‌رسید

«امام علی»

🕊️ | جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ 12:23 PM
مثل وقتی که با خودت میگی ته این داستان ممکنه قشنگ باشه ولی ازش مطمئن نیستی