🕊️

پایان نامه

یکی از همکاران بابام هفته پیش واسه پایان نامه فوقش دفاع داشت. بابام هم رفت کمکش کنه که نمره بگیره و اینا. بعد وقتی رسید خونه مثل همیشه شروع کرد تعریف کردن که چی شد و اینا.منم داشتم گوش میکردم یهو گفت آره از هیجده بهش هیجده دادن استادا.فقط موقع دفاع من سختگیری میکردن.

بعد دیدم مامانم داره ریز ریز می‌خنده 

گفتم چی شده 

به بابام گفت بگو چرا یه نمره ندادن بهت 

بابام هم رو کرد به من گفت استاد مسخره ی زن ذلیل گفت چرا از خانومت تشکر نکردی وقتی دفاعت تموم شد یه نمره بهم نداد 

منو میگی 

منفجر شدم از خنده

گناهی بابام کلی زحمت کشیده بود پای پایان نامه اش فقط به خاطر تشکر نکرده از مامانم یه نمره نگرفته بود 

هیچی دیگه 

هم دلم سوخت براش هم کلی خندیدم  

پ.ن: استاده کلی فعال فمنیست و ایناست. به خیلی از دانشجو هاش اینجوری نمره نداده. مثلا بابام می‌گفت یکی از بچه ها فقط از باباش تشکر کرده از مامانش نه ازش کم کرده یه نمره.خوبه استادای این شکلی هم پیدا میشن 😁😬

🕊️ | یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ 11:36 PM
مثل وقتی که با خودت میگی ته این داستان ممکنه قشنگ باشه ولی ازش مطمئن نیستی