🕊️

لالایی

لالالالا نخِر غصه (نخور غصه)

 

که اَمی دِه پر از داره (که روستای ما پر از درخت است)

 

دشت و صرا شهر و روستا (دشت و صحرا- شهر و روستا)

 

گل و گیا، سبزه زاره (پر از گل و گیاه و سبزه­‌زار)

 

مازرون او تموم نونه (آب در مازندران تمام شدنی نیست)

 

گنه این ملک بهشت (گویی این سرزمین باغ بهشت است)

 

همۀ این فراوونی ((امّا) همۀ این فراوانی)

 

کِجِ دَرمون تی دل مارِه (کجا می­تواند درمان دل مادرت باشد)

 

که اربابون بی پرون (که ارباب­های بی­‌پدر)

 

وشونِ چش مَشتِ خاره (چشمانشان را مشتی خار گرفته)

 

نَوینه این همه رنجا (و نمی­بینند این همه رنجها را)

 

مَردِمِ نکِنّ چاره (و چاره­ای برای مردم نمی­اندیشند)

 

کِجِ دَر خدا دَرمون (خدایا درمان کجاست)

 

وَچِه تی مارِ دل زاره (بچه­جان دل مادرت زار است)

 

لالالالا لالالایی لالالالا لالالایی لالالالا لالالایی ....

🕊️ | سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ 7:30 PM
مثل وقتی که با خودت میگی ته این داستان ممکنه قشنگ باشه ولی ازش مطمئن نیستی