لالالالا نخِر غصه (نخور غصه)
که اَمی دِه پر از داره (که روستای ما پر از درخت است)
دشت و صرا شهر و روستا (دشت و صحرا- شهر و روستا)
گل و گیا، سبزه زاره (پر از گل و گیاه و سبزهزار)
مازرون او تموم نونه (آب در مازندران تمام شدنی نیست)
گنه این ملک بهشت (گویی این سرزمین باغ بهشت است)
همۀ این فراوونی ((امّا) همۀ این فراوانی)
کِجِ دَرمون تی دل مارِه (کجا میتواند درمان دل مادرت باشد)
که اربابون بی پرون (که اربابهای بیپدر)
وشونِ چش مَشتِ خاره (چشمانشان را مشتی خار گرفته)
نَوینه این همه رنجا (و نمیبینند این همه رنجها را)
مَردِمِ نکِنّ چاره (و چارهای برای مردم نمیاندیشند)
کِجِ دَر خدا دَرمون (خدایا درمان کجاست)
وَچِه تی مارِ دل زاره (بچهجان دل مادرت زار است)
لالالالا لالالایی لالالالا لالالایی لالالالا لالالایی ....
🕊️ | سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰
7:30 PM