🕊️

شب نوشته 🖤

شب بود 

تاریکی اغراق آمیزی فضا را پر کرده بود 

گرگ ها فریاد می‌زدند 

جغدها هم آرام ناله میکردند 

خفاش ها برای شکار آماده میشدند

آهویی پای زخمی اش را میلیسید 

دفتر شعر من هم زیر نور فانوس 

افکار پیچیده ی یک ذهن خاموش را 

روی شانه های خط کشی شده اش تحمل می‌کرد 

🕊️ | جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ 12:24 AM
مثل وقتی که با خودت میگی ته این داستان ممکنه قشنگ باشه ولی ازش مطمئن نیستی