🕊️

در باب‌ کارنامه

بابا امروز یهو ازم پرسید کارنامه گرفتی ؟ 

منم یوهو برگام ریخت ...

شاید اولین باری بود که از نمراتم میپرسید 

گفتم آره گرفتم 

گفت چطور بود ؟ 

خواستم بگم خوب بود یادم افتاد که لینک دیدن کارنامه رو برا بابا فرستاده مدرسه 😑 

گفتم بد نبود 

گفت بد نبود یعنی چی ؟ 

گفتم همه رو هیجده و نیم نوزده شدم فقط ریاضی رو خراب کردم( اینم الکی گفتم تازه ! زیست پونزده شدم 🤦. )

گفت خب چند شدی ؟ 

گفتم خیلی بد ! 

گفت خب بگو چقدر بد .

گفتم از ده شدم شیش. تو کارنامه دوازده داد بهم 

عینکشو آروم از رو دماغش آورد پایین. یه نگاه بهم کرد گفت : برو دو قسمت فرندز ببین شاید ترم بعد بیست شدی. 

حالا همه اینا به کنار 

اومدم تو اتاق که بشینم سر درسم یادم افتاد منی که الان با خونسردی تمام میگم ریاضی دوازده شدم یه روزی سر بیست و پنج صدم گریه میکردم 🤦 یعنی اشک میریختما... مثلا کلاس چهارم ابتدایی انقد گریه کردم سر یه بی دقتی کوچولو که معلممون دلش سوخت. بیست داد بهم 😅 

ولی خب خدایی کارنامه آبان ماهم باعث شرم بود.

از امتحانات آذر فعلا زیستو دادیم که هیجده شدم 🙁. ولی خب چندبار پرسش کلاسی جواب بدم بهم ارفاق می‌کنه 

همین دیگه...

الآنم یه دو ساعتی هست دارم سعی میکنم از وسط دایره های مثلثاتی کسینوس بکشم بیرون 😑 واقعا برام خیلی سخته ریاضی خوندن. تنها درسیه که وقتی دارم میخونم دلم میخواد خودمو خفه کنم. 

الان یادم افتاد سر جرعت حقیقت یه بار ازم پرسیدن که اگه غول چراغ جادو می‌گفت سه تا آرزو کن چه آرزویی میکردی ؟ الان دیگه می‌دونم قطعا برای یکی از آرزوهام میخوام به صورت پیش فرض هر چی مسئله تو دنیا هست رو بلد باشم 😂😂

🕊️ | سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ 9:47 PM
مثل وقتی که با خودت میگی ته این داستان ممکنه قشنگ باشه ولی ازش مطمئن نیستی